books

Supernatural
Adventure
Urban Fantasy

Books like Demon Thief

Demon Thief

2005Darren Shan

4.6/5

Demon Thief (The Demonata #2), Darren Shan Kernel Fleck is a lonely child. He has always been different: he can see strange patches of light in the air around him. Other kids think he's mad. But when he manages to link some of the lights together, he creates a window into another universe, and disappears for several days. When he returns, his memory completely blank, his panicked parents whisk Kernel and his younger brother, Art, away from their home, off to an isolated village, to start a new life. One year later, Kernel is enjoying himself. Life is good. Until one day a crazy old woman summons a demon. The beast slaughters many of the children, then kidnaps one of them and retreats back to its own universe. The child it has kidnapped is Art. Can Kernel find the courage to step through the window after the demon in a desperate attempt to rescue his brother? And if so, what wonders and terrors will he discover in the barbaric universe of the evil, twisted Demonata?!?عنوانها: دزد ش‍ی‍طان؛ دزد ش‍ی‍طان؛ نویسنده: دارن‌ ش‍ان‌؛ تاریخ نخستین خوانش: روز نخست ماه مارس سال 2006 میلادیعنوان: دزد ش‍ی‍طان؛ نویسنده: دارن‌ ش‍ان؛ مت‍رج‍م: ف‍رزان‍ه‌ ک‍ری‍م‍ی‌؛ ت‍ه‍ران‌: ق‍دی‍ان‍ی‌، ک‍ت‍اب‍ه‍ای‌ ب‍ن‍ف‍ش‍ه‌‏‫، چاپ اول تا سوم 1385؛ در 360 ص؛ شابک؛ 9645360412؛ چاپ چهارم 1387؛ شابک: 9789645360410؛ چاپ پنجم 1388؛ چاپ ششم 1389؛ چاپ هشتم 1390؛ چاپ یازدهم 1394؛ موضوع: داستانهای نویسندگان ایرلندی - سده 21 معنوان: دزد شیطان؛ نویسنده: دارن شان؛ مترجم: سمیه پزشکی (نازنین)؛ ویراستار: سمیه مطاعی؛ تهران : انتشارات اردیبهشت‏‫، 1397؛ در 309 ص؛ شابک: 9789641712770؛عنوان: دزد شیطان؛ نویسنده: دارن شان؛ مترجم: فاطمه ملکی؛ ویراستار: فرهاد اسکندری؛ تهران: متن دیگر‏‫، 1397؛ در 309 ص؛ شابک؛ 9786008699606؛عنوان: دزد شیطانی؛ نویسنده: دارن شان؛ مترجم: سمیه یوسفی؛ تهران: آسو، ‏‫1397؛ در 368 ص؛ شابک: 9786008755630؛جلد دوم از سری «نبرد با شیاطین» با عنوان: «دزد شیطانی»، درباره ی پسری است به نام «کرنل (کورنلیوس)»، که لکه‌ های نور بسیاری را می‌بیند. خیلی‌ها به این خاطر که او قضیه نورها را فاش کرده، او را دیوانه می‌دانند، و از او فاصله می‌گیرند. به همین علت او بسیار تنها شده‌ است. تا اینکه روزی، به‌ طوری اتفاقی، نورها را کنار یکدگر می‌چیند، و ناگهان پنجره‌ ای به سوی دنیای «دموناتا»، باز می‌شود، و اربابی شیطانی «لرد لاس»، از آن بیرون می‌آید، و «کرنل» را با خود می‌برد. «کرنل» که از موضوع تنهاییش خیلی ناراحت بوده، با استفاده از استعداد خود در جادوگری، یکی از دستیارهای «لرد لاس» را، با جادوی دگردیسی تغییر می‌دهد، و به یک کودک تبدیل می‌کند، و اسم او را از «آرتری» به «آرت» تغییر می‌دهد؛ اما برخی صفات، همچنان در او باقی مانده است. «کرنل» باور می‌کند که «آرت» واقعا برادرش است. تا اینکه روزی «آرت»، توسط موجودی شیطانی به نام «کاداور»، به سرزمین «دموناتا»، باز گردانده می‌شود، ولی «کرنل»، دست از تلاش برنمی‌دارد، و به دنبال «آرت»، پا به دنیای «دموناتا» می‌گذارد. در بین راه، با جادوگری بسیار قوی، به نام: «برانابوس»، و سه مرید (آدم‌هایی که قدرت جادوگری دارند ولی جادوگر نیستند، و همچنین برانابوس رهبرشان است) دیگر، به نام های: «شارمیلا»، «راض» و «نادیا» برمی‌خورد. «برانابوس»، «کرنل» را، بعد از اتفاقی که افتاد، در گروه خود راه می‌دهد، تا بتوانند «آرت» را پیدا کند. پس از یک درگیری، «برانابوس» پی میبرد، که «کرنل» می‌تواند تکه‌ های نوری که پنجره‌ ها (وسیله‌ ای برای عبور و مرور از سرزمین‌های مختلف) را میسازد، ببیند، و سریعتر از هر کس دیگری، میتواند پنجره بسازد، با او عهد میبندد، اگر او پنجره‌ ای به سمت «کا - گاش» (سلاحی افسانه‌ ای است که قادر است دنیا را از بین ببرد؛ چه دموناتا، چه دنیای انسانها) باز کند، به او یاری می‌کند، که برادرش «آرت» ر،ا پیدا کند، و او را با خود می‌برد. تا بعد، که آن‌ها به قلمرو «لرد لاس» پا میگذارند، و «کرنل» به یاد می‌آورد، که چگونه «آرتری» را، به «آرت» تبدیل کرده بود؛ و بعد از این، به دلیل خلق و خوی هیولایی «آرت»، دیگر او را با خود به دنیا برنمیگرداند، و خودش تنهایی نزد پدر و مادرش برمیگردد. ولی پس از برگشت به خانه، می‌فهمد که هفت سال از زمانیکه خانه را ترک کرده می‌گذرد، در حالیکه او فکر می‌کرده تنها چند هفته از آن روز گذشته، کمی بعد متوجه می‌شود، که جز دردسر برای خانواده اش چیزی نیست، پس دوباره نزد «برانابوس» باز می‌گردد، در آن هنگام به حقیقتی پی می برد که رازهای این ماجرا را حل می‌کند...؛ نقل نمونه متن از ص سه کتاب: «مردم فکر میکنند که من دیوانه ام، چون لکه های نور میبینم، از اول زندگی ام، همیشه آنها را دیده ام. لکه های عجیب و رنگارنگ نور که توی هوا میچرخند، اندازه شان با هم فرق دارد. بعضی به کوچکی یک سکه اند، و بعضی به بزرگی یک قوطی شیر خشک بچه. همه جور شکلی هم دارند - هشت ضلعی، مثلثی، ده ضلعی. بعضی از آنها سی یا چهل تا سطح دارند. اسم چنین شکلی را نمیدانم. چهل وجهی؟» پایان نقل از ص سه کتاب؛ ا. شربیانی

Filter by:

Cross-category suggestions

Filter by:

Filter by:

Filter by:

Filter by:

Filter by:

Filter by:

Filter by:

Filter by:

Liked by

Disliked by