Books like Rudin

Рудин = Rudin, Ivan TurgenevRudin is the first novel by Ivan Turgenev, a famous Russian writer best known for his short stories and the novel Fathers and Sons. Turgenev started to work on it in 1855, and it was first published in the literary magazine "Sovremennik" in 1856; several changes were made by Turgenev in subsequent editions. It is perhaps the least known of Turgenev’s novels. The main protagonist of the novel. Rudin is a well-educated, intellectual and extremely eloquent nobleman. His finances are in a poor state and he is dependent on others for his living. His father was a poor member of the gentry and died when Rudin was still very young. He was brought up by his mother who spent all the money she had on him, and was educated at Moscow University and abroad in Germany, at Heidelberg and Berlin. تاریخ نخستین خوانش: سال 1974 میلادیعنوان: رودین؛ نویسنده: ایوان تورگنیف؛ مترجم: آلک قازاریان، مشخصات نشر: مسکو؛ پروگرس، 1344، در 230 ص، چاپ دیگر: تهران، ارغنون، 1361 ؛ در 240 ص؛ چاپ دیگر: تهران، اساطیر، 1363، در 230 ص، شابک: 9643310698؛ چاپ دیگر: اساطیر، 1387؛ چاپ دیگر: تهران، نگاه، 1389؛ در 224 ص؛ شابک: 9789646390؛ موضوع: کلاسیکهای ادبیات روسی، ادبیات روسیه - سده 19 معنوان: رودین؛ نویسنده: ایوان تورگنیف؛ مترجم: محمدهادی شفیعیها؛ تهران، هرمس، 1379، در 238 ص؛ شابک: ایکس - 964710054؛ چاپ دیگر: تهران، ماهی، 1389؛ در 166 ص؛ شابک: 9789642090853؛ چاپ دیگر: تهران، علمی فرهنگی، 1394؛ در 238 ص؛ شابک: 9786001215032؛ عنوان: رودین؛ نویسنده: ایوان تورگنیف؛ مترجم: محمدهادی شفیعیها؛ تلخیص: مصطفی جمشیدی؛ تهران، علمی فرهنگی، چاپ دوم 1395، در 238 ص؛ شابک: 9786004363051؛ نسخه ی متن اصلی این اثر در سال 1856 میلادی در روسیه منتشر شده، آن روزهای پیش از امروز کتابی بود که خوانده میشد، برای انقلابیون کتاب انقلاب است. تورگنیف بر آن است که رودین را که سمبل نسل جوان آرمان‌پرست سالهای 1830-1840 میلادی روسیه است در این داستان به نمایش درآورد؛ نسلی که دلبسته ی فلسفه‌ ای نسبتاً میان‌ تهی ست. گفتار پایانی،‌ که بعدها افزوده شده، و نویسنده در آن از رودین دفاع و ستایش کرده، شاهد همین سخن است. نقل از آغاز متن: صبح آرام تابستانی بود. خورشید اندکی در آسمان صاف بالا آمده بود، ولی هنوز قطرات ژاله بر رخسار دشت و دمن میدرخشید و تلالو خاصی داشت. نسیم با طراوت عطرآگینی از جلگه های بیدار شده میوزید. پرنده های کوچک سحرخیز، در میان جنگلی که هنوز مرطوب و آرام بود، با وجد و نشاط چهچهه میزدند. ... پایان نقل. ا. شربیانی