books

Read For School
Mythology
Classics

Books like The Oedipus Cycle: Oedipus Rex, Oedipus at Colonus, Antigone

The Oedipus Cycle: Oedipus Rex, Oedipus at Colonus, Antigone

2002Sophocles

4.6/5

Oidipous Epi Kolōnōi = Oedipus Tyrannus Coloneus and Antigone = The Theban Plays, SophoclesOedipus at Colonus is one of the three Theban plays of the Athenian tragedian Sophocles. It was written shortly before Sophocles' death in 406 BC.تاریخ نخستین خوانش: روز بیست و ششم آگوست سال 1974میلادیعنوان: سه نمایشنامه : اودیپوس شاه، اودیپوس در کولونوس، آنتیگون؛ مترجم: محمد سعیدی؛ زیرنظر احسان یارشاطر؛ تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، نخستین بار سال 1334، در 196ص؛ موضوع: داستانهای نویسندگان یونانی - سده پنجم پیش از میلادیعنوان: افسانه های تبای؛ اثر: سوفوکلس؛ ترجمه شاهرخ مسکوب؛ مشخصات نشر تهران، خوارزمی، 1352، در 376ص، شابک 9644870328؛ چاپ دوم 1356، چاپ چهارم 1385، موضوع: ادیپ، نمایشنامه، اساطیر یونان، سده پنج پیش از میلادافسانه های «تبای»، آثار ماندگار نگارگر نامدار «یونانی (آتنی)»، «سوفوکلس» هستند؛ در یادداشتی کوتاه، در ابتدای کتاب، چنین آمده «نمایشنامه‌ های: «ادیپوس شهریار»، «ادیپوس در کلنوس»، و «آنتیگونه»، پیش از این با عنوانهای: «ادیپ شهریار»، «ادیپ در کلنوس»، و «آنتیگون»، جداگانه به چاپ رسیده‌ اند؛ این سه نمایشنامه، بر اساس اسطوره‌ ی دودمان «لابداسید»ها نوشته شده، و دوره‌ ای از سرگذشت افسانه‌ ای خاندان شاهی شهر «تبای» را، می‌نمایانند؛ موضوع هر سه نمایشنامه، به هم پیوسته، و مراحلی از پایان سرنوشت یک خانواده است؛ از همین‌ روی این‌بار، هر سه نمایشنامه در یک مجلد، و به نام «افسانه های تبای» به چاپ می‌رسد.» پایان نقلداستان نخست «اودیپ شهریار»: «اودیپ» از خاندان «لابداسید» است، که به نفرین خدایان گرفتارند، و همه به مرگی جانکاه میمیرند؛ هاتفان به «لائیوس»، پدر «اودیپ» میگویند، که بر فرزند وی، مقدّر شده است، که پدر خود را بکشد، و مادرش را، به زنی گیرد؛ آنگاه که «اودیپ» زاده میشود، از آنجا که پدر و مادر، نمیخواهند دست به خون پسرشان، بیالایند، وی را در دور دست، بر کوه «کیتاریون» رها میکنند، تا خود بمیرد؛ شبانی او را، از مرگ نجات میدهد، و به «کورنیتوس»، نزد «پولیبوس» شهریار میبرد؛ «اودیپ»، در آنجا بزرگ میشود، و از تقدیر خود آگاه میگردد؛ وی چون پدرخوانده و مادرخوانده اش را، والدین واقعی خود، میپنداشتند، از «کورنیتوس» میگریزند، تا سرنوشت شوم خود را تغییر دهند؛ در راه شهر «تبای»، به «لائیوس»، پدر راستین و ناشناخته ی خود، میرسد، و در نبردی او را میکشد، و در برخورد با اژدهایی، به نام «ابوالهول»، به معمّای او را پاسخ میدهد، و مردمان را، از مصیبتی بزرگ میرهاند، و مردمان، به شکرانه ی آن، او را پادشاه میکنند، و شهبانو «مادر اودیپ» همسر او میشود؛ پس از سالها فرمانروایی عادلانه، طاعون، بر شهر «اودیپ» فرو میآید؛ مردمان شهر، برای رهایی از چنگال «طاعون»، در برابر کاخِ پادشاه گرد میآیند، و درمان میخواهند؛ هاتف معبد میگوید: «گناهکاری در شهر هست که خون بیگناهی را ریخته است، و تا او مجازات نشود، طاعون شهر را رها نخواهد کرد»؛ «اودیپ» به تدریج پی میبرد، که او چوپان زاده نیست، و فرزند «لائیوس» است، که به دست «اودیپ»، کشته شده است، و با ملکه ی او ازدواج کرده است؛ پس از این کشف دردناک، مادر خود را، به دار میآویزد، و «اودیپ» خود را نابینا میکند، و بر اثر این جنایت، از زادگاه خود دور میشودداستان دوم: «اودیپ در کولونی»: پیرمرد نابینا، همراه دخترش «آنتیگون»، به یکی از حومه های شهر «آتن» پناه میبرد، و دیگر اعتمادی به خیر نیروی خدایان، و انسانها ندارد؛ «ایسمینه» دختر «اودیپ»، به آنجا میآید، و خبر میدهد، که بنا بر گفته ی هاتفِ معبد «دِلفی»، خدایان، «اودیپ» را بخشیده اند، و گفته اند: گور «اودیپ» هرجا باشد، آنجا از خشم خدایان در امان خواهد بود؛ از سوی دیگر، بین فرزندان «اودیپ»، بر سر پادشاهی ستیز درمیگیرد، و فرزند بزرگتر، مغلوب و تبعید میشود؛ او که پدر خود «اودیپ» را، از شهر بیرون رانده بود، اکنون برای طلبِ بخشش، نزد پدر میآید و تمنّای گذشت دارد؛ «اودیپ»، فرزند را نمیبخشد، و او را ناامید، باز میگرداند؛ «اودیپ» پیش از مرگ، از پادشاه «آتن» میخواهد، که جای گور او را، از همه پنهان بدارد، و جز به جانشینانش، به کسی نشان ندهد، و آرام میمیردداستان سوم: «آنتیگونه»: پس از مرگ «اودیپ»، فرزندانش «اته اکلس»، و «پولونیکس»، هر دو به دست هم کشته میشوند؛ «کرئون» فرزند کوچک «اته اکلس» را، به خاک میسپارد، ولی اجازه نمیدهد، جسد «پولونیکس» را، به خاک بسپارند؛ خواهران او «آنتیگونه» و «ایسمینه» تصمیم میگیرند، هرطور شده، جسد برادر را، به خاک بسپارند؛ اندکی بعد، «ایسمنه»، از ترس پادشاه، خواهرش را، تنها رها میکند، و «آنتیگونه» با پذیرش خطر، به تنهایی برادرش را، دفن میکند؛ «کرئون» دستور میدهد، مجازات مرگ، درباره ی «آنتیگونه»، اجرا شود؛ «هایمن»، فرزند «کرئون»، عاشق «آنتیگونه» است، و میکوشد، پدر را، از تصمیم خود، باز دارد؛ «کرئون» خواسته ی فرزند را، نمیپذیرد، و پیشگویی هاتف را نیز، به چیزی نمیخرد؛ «هایمن» نزد «آنتیگونه» میرود؛ «آنتیگونه» خود را، حلق آویز کرده است؛ «هایمن» نیز، دشنه ای در قلب خود، فرو میبرد؛ همسر «کرئون» نیز، خود را میکشد، و بدینگونه، دودمانی فدای استبداد، و خودسری «کرئون» میشوداین سه نمایشنامه، در واقع، صحنه های دیگرگونه ی یک ماجرا هستند؛ «اودیپ»، خواهان دانایی است، و عشق به دانایی در وی، چیزی برتر، و بیرون از اراده ی اوست؛ انگیزه ی جستجوی «اودیپ»، برای شناختن راستی، عشق به جماعت است، و آرزوی بهروزی آنان در آن خواسته است؛ نیز شناخت راستی، تقدیر اوست، و پیروزی او، در تسلیم نشدن است، نه در تسلیم کردننمایش «آنتیگونه»، تأکیدی بر اهمیت عشق، در زندگی جمعی است؛ عشق هرچند موضوعی انفرادیست، اما بدون آن، جامعه، شادابی و حرکت خود را، از دست میدهد؛ زیرا سرچشمه، و انگیزه ی بسیاری از اعمال ما در جامعه، عشق است؛ اخلاق، وامدار عشق است؛ فرمان خدایان، در پرتو عشق، اجرا میشود؛ حکومت، با نیروی عشق، پایدار و سالم میماند؛ تعادل جهان، با عشق تحقّق مییابد؛ «عشق فرزند» به پدر و مادر، «عشق خواهر» به برادر، «عشق زن» به مرد، و برعکس، همگی مضمون اصلی تراژدی (غمنامه)های «سوفوکل» استتاریخ بهنگام رسانی 15/11/1399هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی

Filter by:

Cross-category suggestions

Filter by:

Filter by:

Filter by:

Filter by:

Filter by:

Filter by:

Filter by:

Lists with The Oedipus Cycle: Oedipus Rex, Oedipus at Colonus, Antigone