Books like Eternal Sunshine Of The Spotless Mind
Eternal Sunshine Of The Spotless Mind
Eternal Sunshine of the Spotless Mind: The Shooting Script, Charlie KaufmanEternal Sunshine of the Spotless Mind is a 2004 American romantic science fiction comedy-drama film written by Charlie Kaufman and directed by Michel Gondry. It follows an estranged couple who have erased each other from their memories, then re-met and started dating again. Pierre Bismuth created the story with Kaufman and Gondry. The ensemble cast includes Jim Carrey, Kate Winslet, Kirsten Dunst, Mark Ruffalo, Elijah Wood, and Tom Wilkinson. The title of the film is a quotation from the 1717 poem Eloisa to Abelard by Alexander Pope.تاریخ نخستین خوانش: روز دهم ماه سپتامبر سال 2010 میلادیعنوان: درخشش ابدی ذهن بیآلایش؛ نویسنده: چارلی کوفمن؛ مترجم: آراز بارسقیان؛ تهران، افراز؛ 1388، در 180 ص؛ شابک: 9789646005218؛ موضوع: فیلمنامه های نویسندگان امریکایی - سده 21 مدرخشش ابدی یک ذهن پاک یا آفتاب ابدی ذهن بیآلایش، فیلمی آمریکایی محصول سال 2004 میلادی، در ژانر رمانتیک علمی-تخیلی میباشد. فیلمنامهٔ آن توسط «چارلی کافمن» نوشته شده، و توسط «میشل گوندری» کارگردانی شده است. در این فیلم، مجموعه ای از ستارگان سینما : جیم کری، کیت وینسلت، کیرستن دانست، مارک روفالو، تام ویلکینسون، الیجاه وود، جین آدامز و دیوید کراس نقش آفرینی کرده اند. فیلم درخشش ابدی یک ذهن پاک، فیلمنامه محکم و پیچیده ای دارد و با توجه به زمینه هایی که داستان در اختیار نویسنده قرار داده است به طور پی در پی سطوح کشمکش خود را تغییر میدهد. دائماً از ذهن شخصیت اصلی به جهان بیرون جا به جا میشود. داستان: دکتر «هاوارد» سرپرست یک کلینیک است که کار آن پاک کردن آن دسته از یادمانهای افراد است که دوست ندارند آنها را در ذهن خود داشته باشند. کلینیکی که اغلب زوجها به ویژه در روزهای نزدیک به «ولنتاین» به آن مراجعه میکنند، تا یادمانهای بدی را که از هم، در ذهن خود دارند، پاک کنند. تکنیسینهای کلینیک، نخست مکان یادمان مورد نظر را که به صورت لکه های روشنی روی مغز نمودار میشود، شناسایی کرده و سپس به محو کردن آن لکه های نور میپردازند. نخست «کلمنتاین» و سپس «جول» آگاهانه تصمیم به پاک کردن یادمان مشترکشان میگیرند، اما حتی پس از فراموشی یکدیگر، دوباره به سوی همدیگر کشیده میشوند. ساختار این فیلم، از ترکیبی از زمینه ی علمی-تخیلی، روایت غیر خطی و نئو سوررئالیسم بهره میگیرد تا بتواند طبیعت و ماهیت حافظه و عشق رمانتیک را کشف نماید. نام فیلم از شعر «الویسا به آبلارد» اثر الکساندر پوپ است: وستالهای معصوم چقدر شادند! دنیا را فراموش کرده اند و دنیا آنها را. درخشش ابدی یک ذهن پاک! هر دعایی مستجاب شده، و هر آرزویی برآورده! نقل از متن: «جایی است خاکستری. سکو پُر از کارمندهای کیف به دست و کت پوشیده است. آنجا آنقدر بیرنگ است که به نظر نمایی سیاه و سفید میآید. فقط یکی از آدمها جعبه قرمز رنگ قلب شکل شکلات زیر بغل زده. سکوی آنسوی ریل هم خالی است. در حالیکه قطار خالی، دارد وارد ایستگاه میشود، یکی از آن جماعت جدا میشود و پله ها را دو تا یکی میکند، سریع از روگذر میگذرد، و از آن طرف پله ها پایین میآید، تا خودش را به قطار خالی برساند. درهای قطار باز میشوند، و مرد داخل قطار میشود. وقتی قطار خالی از ایستگاه به حرکت درمیآید، مرد، جماعت آن طرف را از پشت پنجره کثیف قطار تماشا میکند. برای اولین بار چهره اش را میبینیم. این جوئل بَریش است. او سی، سی و پنج ساله است، پوستی زرد دارد و کمی صورتش پف کرده است. موهایش کمی آشفته است، کیفش هم قدیمی و کثیف و کهنه و نخ نماست. روی کروات روشنش عکس یک کابوی اسب سوار است.». پایان نقل. ا. شربینی